امسال یه چنبار رو کاغذ چک نویسای بغل دستم نشستم نوشتم واسه خودم از حال درونیمو طبق معمول فحش دادن به خودمو کلا هرچی که تو مغزم بود یه جورایی مثه همین پستایی که اینجا مینویسم و خیلی خصوصین واسه خودم.

خلاصه هربار که یه کاغذ به اون نوشته ها اضافه میشد همه رو میذاشتم کنار هم و هرجااا میرفتم با خودم میبردمشون چون میدونستم اگر بذارمشون خونه مامانم پیداشون میکنه و میخونتشون.تا اینکه یه روز نبردمو مامانم نشسته کیفمو مرتب کرده کاغذ چک نویسا رو گذاشته تو یه جیب اون نوشته هارم مرتب تو یه جیب دیگه.:///////

حس لو رفتن دارم، درونمو خونده چیزی که من ازش خیلییییی متنفرم حتی غریبه هم بدم میاد بفهمه تو مغزم چی میگذره چه برسه مامانم.یه حریم شخصی واسه خودم ندارم مطمئنم که هررررجای اتاقمم قایم میکردم به راحتی پیداشون میکرد.

دورشون نمینداختم چون من هیچیو پاک نمیکنم همه چیو میخوام باشه واسه بعده ها که خاطره شه واسم.خخخ.به هرحال خوندتشون رفت دیگه.


از لحاظ جسمی و روحی تو فاکینگ ترین حالت ممکنم و نمیتونم بفهمم چرا خدا اینکارو کرد خخخ یعنی حتی نمیتونم گله کنم یا چیزی بگم یا ناراحت باشم چون خودم کردم که لعنت بر خودم باد ولی اینبار میبینم که خدا هم جدا دست به کار شده.سعی کردم چنتا گناه اخیرمو به کل ترک کنم.این یکیم امشب میکنم دیگه نمیکنم اینکارو به وقت ۲۰ خرداد.

اره خلاصه ده روز بود ادرارم مثه ادم میومد تا اینکه دوباره از شنبه نمیاد درست و حالا استرسه که همینجور میگیرم که وای تا کنکور درست نشه چیکار کنم من هر نیمساعت به دسشویی نیاز دارم پوشک کنم خودمو چیکار کنم هعی.چی بگم هرکاری کردم علت بند اومدنش هرچی که باشه استرس یا هرچی دیگه همشششش تقصیر خودمه میتونستم تو این وضعیت نباشم اما خودم کردم.

کاشکی درست شه تا اون موقع.خدایا لطفا اینبارم رحم کن اینبارم مجازات نکن یه جوره دیگه یه وقت دیگه به خدا میدونم که خیلی پرو ام ولی.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها